Salesman

ساخت وبلاگ
95 داره آخرین نفس های خودش رو می کشه، نفس نفس می زنه، عین 366 روز رو دویده و انگار که عجله داشته باشه خودش رو سریع رسونده به 96. سال 95 واسه من چجوری بود؟ یک سال کاملا چالشی بود؛ سالی که سعی کردم دست خودم رو بگیرم و خودم رو از روی زمین بلند کنم و بگم: " یا علی! قوی باش هوپ جانم! "  سالی پر از خنده و Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت: 3:31

همان طور که روی تخت اش نشسته بود، دستش را برای باز کردن کشوی فلزی زیر تخت  دراز کرد... لعنتی! دستش نمی رسید... درد می کرد! نشستن روی زمین و باز کردن کشو و بلند شدن بعد از آن دیگر مصیبت بود... مخصوصا با آن  پاهای دردناکش... ترجیح می داد زنگ کنار تخت را فشار دهد... - چی شده باز خانوم نواب؟ باز دوباره Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 143 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 9:46

مرد این بار برخلاف دفعات قبل نگاهش را ندزدید، در چشمان گلرخ خیره شده بود و دود پیپ را به بیرون می فرستاد: این دود که اذیتتون نمی کنه؟ 

صدایش لرزید: نه... 

ادامه مطلب
Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 139 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 9:46

میدونی رفیق؟ دنیا و اتفاق هاش خیلی عجیب غریبن. چند روز پیش میون اتاق تکونی م( که امسال خیلی اساسی و بنیادی بود!) یه دفترچه پیدا کردم از اسامی کتاب های کنکوری که 6 سال پیش از دوست سال بالاییم گرفتم و چون نذر کرده بودم لا به لای کتاب های خودم سال بعدش دادم به افراد مستحق! بهش پیام دادم و خودم رو معرفی Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 122 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 21:56

میگم بد نباشه الان که ایام ولنتاین ه، من عجق مجق ندارم و یاد خاطره ای از یکی از مریض هام در یکی از سفرهام افتادم؟! 

ادامه مطلب
Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 137 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 1:04

...دست گذاشتن روی شکم برجسته ی یکی از صمیمی ترین دوست هات، یعنی مادر شدن دختری که سه سال کنارش روی یک نیمکت می نشستی، یعنی خاله شدن...

Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 1:04

ایام انت.خابات بود، نمیدونم چرا اون وقتا جوگیر شده و طرفدار پر و پا قرص یکی از نامزدها شده بودم... دستبند رنگ اون نامزد رو می بستم و بحث سی.اسی می کردم. جالبی ماجرا این بود که رای نمی تونستم بدم و کاسه داغ تر از آش شده بودم! الان واقعا دیگه توی اون حال و هوا نیستم و حتی از کسی که طرفدارش بودم هم بدم میاد!  ماجرایی که حواس من رو یکم پرت می کرد از اون حال و هوا، ذوق دیدن نوزاد های دوقلوی یکی از نزدیکانم بود. خونشون نزدیک دبیرستانمون بود، انقدر دوستشون داشتم که هفته ای حداقل دو بار رو به دیدنشون می رفتم. دوقلوها ناهمسان بودن؛ یکی بزرگتر، سفید، تپل و خوشگل و یکی ریزه میزه، پرمو، سبزه، به شدت لاغر و تا حدی زشت! دخترک تپل خوش اخلاق و آروم بود و خواهر کوچولوش به شدت ناآروم و بداخلاق!  مادرجان شکوه میگفت قل بزرگه شبیه نوزادیه تو ئه. سعی می کردم علاقه قلبیم به قل بزرگتر رو قایم کنم ولی نمیشد، خیلی ناز و مامانی بود... خواهرم میگفت قل کوچکتر رو دوست داره و فقط اون رو بغل میکرد... گذشت و دوقلوها بزرگ شدن و روز به روز شیرین تر شدن... موهای صورت قل کوچیک ریخت، یکم تپل شد و تازه قیافه ی ظریفش مشخص شد Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 1:04

  مهربونی و خوش اخلاقیش، وجدان کاری و اطلاعات بالاش، صبوری و حواس جمعش به تک تک حرکاتت: خانوم هوپیان زانوهات جلو نیاد! هوپ جان کمرت رو زمین باشه! هوپ آفرین پاهات کاملا صاف شده!  اینکه توی ذهنش مونده چند ماه پیش هیکلت چجوری بوده و الان چه تغییری کردی و تشویقت می کنه، اینکه وقتی عضلاتت گرفتن و ترس از سیاتیک داری، بهش پیام میدی و میگی چکار کنم؟ کلی راهنمایی می کنه که سیاتیک نیست و دو روز بعدش بهت پیام میده و می پرسه: بهتر شدی عزیزم؟ اینکه بعد از کلاس صبر میکنه و به تک تک سوال ها و نگرانی هات جواب میده و عجله ای برای رفتن نداره و ... .  بدون شک یکی از دوست داشتنی ترین آدم های زندگی من، مربی پیلاتسم خانم میم ه.  با غم دوریش در فروردین چه کنم؟! :( + میگم چجوری ممکنه که بادی شیپ ت کوچیک بشه، یک شماره سایز کم کنی، ولی دو کیلو چاق تر شده باشی؟! o.O + به نظرتون آدم عاقل یک لیوان پر عرق کاسنی می خوره قبل از ورزشش؟! بعد هی وسط ورزشش فکر کنه چی شده امروز که عضلاتش می لرزن؟ :-/ + پیلاتس چیست؟  Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 1:04

1. بدشانسی یعنی چند سال توی نوبت بخش ارتوی دانشکده دندونپزشکی بمونی تا دندون هات رو با قیمت پایین تری مرتب کنی؛ ولی وقتی داری به نوبتت نزدیک میشی، بخوری زمین و یکی از دندون های جلوی فکت بیوفته بیرون و دندون بغلی هاش هم لق بشن و یکیشون خورد بشه ( دندون های شماره 1 و 2 و 4 بالا به ترتیب) 2. خدایی دل شیر میخواد وقتی با رزیدنت ارشدت توی یک پاویون هستی، از کشیکت جیم بزنی و به دوست هات بسپاری وقتی رزیدنت سراغت رو گرفت که کجایی؟ بگن توی بیمارستانی؛ داد و فریاد رزیدنت ارشد اینترن های اطفال شنیدنی بود ؛))) ما هم زیرزیرکی می خندیدیم و می گفتیم چقدر خوبه رزیدنت های ما همه پسرن و از جیم زدن های ما با خبر نمی شن :دی  3. من میگم اکثر این جماعت مذکر پررو ان، شما مخالفت می کنی هی! پسره از شدت خون ریزی از بینی عمل شده اش در حال فینته(غش)، بعد رزیدنت ارشد ما رو دیده میگه بگین ببینم کدوم شبکه ی مویرگی باعث این خون ریزی شده؟ نمی دونه آناتومی رو خدا پاس کرد و ما جز حفره دهان دیگه چشامون چیزی رو نمی بینه!  پسره میزنه پقی میزنه زیر خنده و میگه آقای دکتر اینا پرستارن؟! انگار نه انگار با این خنده خون قل قل ا Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 139 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 1:04

می دونی گلکم؟  هر ترسی فقط از دور ترسناکه! ترس از مرگ من و پدرت، ترس از بیماری یا ترس از جدایی از کسی که دوستش داری، همه و همه از دور وحشتناکن...  عزیزدلم! وقتی روزی خدای ناکرده توی موقعیت ترسناکی قرار بگیری که تا قبل از اون زمان با فکر کردن بهش قلب کوچیکت می لرزیده، ناخودآگاه می بینی که چاره ای نداری جز اینکه ترست رو کنار بذاری، چاره ای نداری جز اینکه قوی تر بشی و با ترست بجنگی! یا چرا جنگ؟ با ترست رفیق بشی، دستش رو بگیری و بگی: آهای رفیق! من قوی تر از این حرف هام، ازت نمی ترسم! پس برای اینکه با من بهت خوش بگذره، بهتره تو با قوانین من کنار بیای!  پس از من مادرت این حرف رو بشنو و قبول کن دخترکم که رویارویی با ترس هات تو رو نمی کشه بلکه قوی ترت میکنه؛ طوریکه بعد از عبور از ترست، خودت هم باورت نمیشه این تو بودی که وسط مشکلاتت خم شدی ولی نشکستی و حتی با سماجتی عجیب در تمام لحظات لبخند میزدی...  Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 142 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 1:04

1. اسکار بهترین بازیگر نقش اول هفته تعلق می گیره به پسربچه ی خجالتی که با نگفتن اینکه دستشویی داره و استفراغ های پی در پی، یونیت و در واقع بخش رو به گند کشید!  :-/  و اسکار درخواست نابه جای هفته هم تعلق میگیره به منشی بخش که توقع داشت خودمون یونیت رو تمیز کنیم نه خدمات دانشکده!  -_-  2. زمان خیلی سریع میگذره لامصب! چشم به هم بزنی می بینی 12 سال گذشته از وقتی که اولین دندونت رو پر کردی اون هم زیر دست دندونپزشکی که دهانش بوی کله پاچه میداده! از وقتی که به این نتیجه رسیده بودی که از دندونپزشکی متنفری ولی امروز تو، روی همون یونیت دندون کس دیگه ای رو ترمیم میکنی. شاعر میگه بهرام که گور میگرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟! چی؟ نه اشتباه شد منظورم این بود گهی پشت به زین و گهی زین به پشت یا در کل روزگار غریبیست نازنین! Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 1:04

این صحنه چندین و چند بار برایش تکرار شده، به تاول پینه مانند و کوچک سر انگشت اشاره ی دست چپش نگاه می کند و زیر لب تند تند صلوات می فرستد: خدایا خودت کمک کن خوب شده باشه... خدایا مدیون مریض نشم... گرافی ظاهر می شود و دندان به خوبی اندو شده، نفس راحتی می کشد و می گوید: اینم ازین این!  فکر می کند چقدر اندو را دوست دارد، چقدر کار شیرینی است این عصب کشی، چقدر خوب است که درد مردم را با این کار ساکت می کند و این حس خوب تا وقتی که دندان بعدی را برای اندو اکسس میزند ادامه دارد! آن وقت است که دوباره چرخه ی ملامت درونی اش شروع می شود: کی گفت قبول کنی اندو کنی؟ خدایااا کی تموم میشه! از اندو متنفرم! و فایل را تند تند به دیواره های دندان می کشد، انگشت اش متورم می شود و ... + حالا شما این چرخه شروع کار و وسطای کار و پشیمونی و عجله برای اتمامش و پایان کار و خوشحالی و جوگیری آغاز دوباره رو تعمیم بده به کل ماجراهای زندگی! Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 131 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 1:04